اولین شمال سال 92
سلام سلام صدتا سلام
سلام دوستای خوبم .ما اومدیم با یه عالمه عکس .تعطیلات خرداد ما به همراه دوتاخاله های مامان و خانواده رفتیم شمال .خیلی خوش گذشت.جاتون خیلی خیلی خالی بود .منم برعکس سفر قشم خیلی بچه خوبی بودم و اصلا اذیت نکردم.خیلی آقا بودم .همش بازی میکردم. صبحها می رفتیم پارک داخل شهرک .ظهرها می رفتیم دریا و عصر ها می رفتیم برای گردش به بیرون از شهرک.خلاصه خیلی خوب بود.تازه دست بابا مجتبی درد نکنه .اونجا مامان رو سورپرایز کرده بود و براش بدون اطلاع خودش تولد گرفته بود که خیلی خوشحال شد.
این هم عکسها:
اولش که رفتیم لب ساحل پارسا از نشستن روی ماسه ها چندشش می شد اما بعدش خوب شد و نشست به بازی کردن.اما دریا رو از همون اول خیلی خیلی دوست داشت:
یعنی عاشق اون قیافه و تیپتم عسل مامان:
اگر تونستید بگید کدوم گل؛ پسر منه؟
اینم آقا پسر خوشتیپم:
اینجام هم حوضی است که دایی حمید پارسا رو گذاشت کنارش تا یکم دستاش خیس بشه؛دایی گفت بذار راحت باشه و نتیجه این شد. الهی قربون این ذوق کردنت برم که انقدر از این پیشنهاد آب بازی خوشحال شدی.بعدش از خوشحالی همش دایی حمید رو می بوسیدی.
فدات بشم الهییییییییییییییی.چه خوشگلی چه ماهیییییییییییییییییییییییی.
اینم از سفر شمال