پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

بهترین هدیه خدا

سومین شمال 94

سلام.سلام ما باز هم رفتیم شمال .البته این بار با عموها و عمه پارسا .جاتون خالی. خیلی خوب بود. به پارسا که خیلی خوش گذشت. این هم عکسهای گل پسر: ایشالا همیشه شاد باشی پسرکم ...
31 تير 1394

دومین شمال 94

از انجائیکه پدرو پسر عاشق شمال هستن ما زیاد به شمال می ریم  حتی شده دو سه روزه.هفته آخر خرداد هم یکی از اون دو سه روزه ها بودکه به پارسا خیلی خیلی خوش گذشت چون یک همبازی داشت به نام صبا خانم که با هم کلی بازی کردند.   ...
31 خرداد 1394

اولین شمال 94

اوایل اردیبهشت به همراه خاله نغمه(دخترخاله مامان)و عمو کیوان و ژیوان کوچولو و البته مامان نورا رفتیم شمال.جاتون خالی .خیلی خوش گذشت.سفر خیلی خوبی بود. این هم عکسهای شمال: شکار لحظه ها: این هم دو تا شکوفه پشت درخت: الهی که من فداتون بشم.همیشه شاد باشید. ...
19 ارديبهشت 1394

چهارمین شمال 93

پارسا جونم چند وقت بود هوس شمال کرده بود و هی می گفت بریم شمال .دوم بهمن ماه به همراه بابا مجتبی و آقا پارسا  رفتیم شمال.خیلی خوش گذشت جای همتون خالی . اینجا هم داخل هتله: آقا پارسا در انتظار صبحانه: پارسا در حال بررسی صبحانه: پارسا بعداز خوردن صبحانه: این هم موقع برگشت که تو جاده برف بود: ایشالا همیشه شاد باشی عزیزم. ...
16 بهمن 1393

سومین شمال 93

چهارشنبه دوازدهم شهریور ماه آفا پارسا به همراه مامان و باباش و مامانی و بابایی اکبر برای سومین بار در سال 93 به شمال رفت که البته اونجا به مامانی وعمو حسین و خانمش و پسرعمه باباش و خانم و دخترشون هم ملحق شد.البته یک نصفه روز هم عمه شرمینش اومد پیشمون.خیلی خوش گذشت.سفر خوبی بود مخصوصا برای پارسا .فقط ترافیک رفت و برگشت یک کم حوصلمون رو سر برده بود. قربون اون تعجب کردنت بشم من پسرررررم این هم رستوران آلاچیق که برای شام رفته بودیم.هم غذاش عالی بود و هم فضاش.جای همتون خالی. این هم عکسهای سد خاکی و قایق سواری : و اما پسرم میره یک قدمی بزنه تا خس...
18 شهريور 1393

دومین شمال 93

18 تیرماه برای بار دوم به شمال رفتیم .پارسا و مامان و باباش. خیلی خوش گذشت.یک شب نمک آبرود بودیم و شب دوم رفتیم ساری خونه عمه شرمین که خیلی زحمت کشیده بودند. اینم عکسهای آقا پارسا : پارسا لب دریا خیلی آب بازی کرد و خوش گذروند واما پیش به سوی بازی بعد از آب تنی آماده برای رفتن به تله کابین اینجا هم جلوی رستورانه.جاتون خالی غذاش خیلی خوب بود اینم موقع برگشت.یک رستورانه دیگه ایشالا همیشه همه بچه ها شاد باشند     ...
26 تير 1393

اولین شمال 93

امسال به همراه خانواده بابا مجتبی یک مسافرت دوروزه به شمال داشتیم و مهمان خونه خاله نرگس(خاله بابا) بودیم که خیلی خیلی زحمت کشیدند.پارسا مثل همیشه ازدیدن دریا خیلی خیلی ذوق زده شده بود.لب ساحل خیلی بهش خوش گذشت .هرکاری که می خواست کرد.وقتی بردیمش خونه تا توی گوشهاش هم شن بود. توی این سفر پارسا برای اولین بار سوار تله کابین هم شد که خیلی خوشش اومده بود و وقتی پیاده شدیم یک نفس می گفت : (دوبایه) به تله کابین هم می گفت: (هلکوپتر) اینم عکسای پسرم در شمال: فدای اون خندهات عزیزم: اینم عکسهای تله کابین: ...
25 ارديبهشت 1393

سومین شمال سال 92

توی هفته دوم مهر دوباره تصمیم گرفتیم بریم شمال اما اینبار با دوستامون.مثل اینکه مسافرت تنهایی رو بیشتر دوست داری چون ایندفعه یک کم بهونه می گرفتی .ولی در کل خوب بود و بازم بهت خوش گذشت.   این دوستت اشکینه که هرکاری میکردم صداش میکردی نی نی: ایندفعه سوار اسب هم شدی که خیلی دوسش داشتی و هی نازش میکردی بهش با عشوه میگفتی نازززززززززززززززززی                                    همیشه شاد باشی عزیزم   ...
15 مهر 1392

دومین شمال سال 92

سلام سلام دوست جونا... چطوره حال شما.... ما اومدیم با عکسای جدید پسری. هفته آخر شهریور تصمیم گرفتیم که سه تایی بریم شمال تا کلی خوش بگذرونیم.خیلی خوش گذشت.مخصوص به پارسا. جای همتون خالی.یک عالمه از پارسا عکس انداختم . یه عکس تاریخی هم توی آتلیه پارک تفریحی ازش انداختم که خیلی خیلی دوستش دارم. این شما و این هم عکسها: این عکس موقع رفته .نزدیک تونل کن توقفی داشتیم برای خوردن آش و میرزا قاسمی .دلتون نخواد خیلی خوشمزه بود .پارسا هم خیلی دوست داشت. اینجا هم محوطه جایی که بودیم که پارسا خیلی دوست داشت و کلی بازی کرد: پسرم از ذوقش قر می داد و راه میرفت: پارسا دریارو خیلی خ...
15 مهر 1392